تب و تاب خونه تکونی
به نام خدایی که همه ما رو خیلی دوست داره... زیبای مادر سلام تمام بدنم درد می کنه. کمی تب دارم... گلوم به شدت می سوزه و می خاره و این یعنی ای داد بیداد سرماخوردگی داره شروع می شه... اینم بدشانسی من نزدیک عید و خونه تکونی و یه خروار کار که ریخته رو سرم... حالا اینا هیچی، یکی به من بگه با این وروجکی که ما داریم و هر روز هم ادا و اطوارش بیشتر می شه چی کار کنیم... آخ که چقدر رو داره... یه وقت فکر نکنی منظورم شمایی هانیا خانم، اصلا با تو نیستم... ما یه موجودی داریم که خیلی فیلمش زیاده و از قضا اسمش هم هانیاست ... ای درد هانیا و ادا و اطوارش بخوره به چشم و قلب من... عاشقتم قشنگمممممممم... یه چند روزی هست که از تولدت می گذره و دو سالگیت رو ...
نویسنده :
آرزو
7:07